۱ - دليل اينکه تپلم اينه که اين همه
شعور و شخصيت در يک بدن لاغر جا نميشه !
2 - امروز ناهر ماست خيار داشتيم ، هرچقدر #111* رو گرفتم تبديل به پيتزا نشد ....
چه وضشه آخه ؟؟؟؟؟؟ چرا با روحيات چه جوان بازي ميکنين ؟؟؟؟
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 76 | moj1372 |
![]() |
0 | 71 | moj1372 |
![]() |
0 | 74 | moj1372 |
![]() |
0 | 100 | mahyar |
![]() |
0 | 78 | mahyar |
۱ - دليل اينکه تپلم اينه که اين همه
شعور و شخصيت در يک بدن لاغر جا نميشه !
2 - امروز ناهر ماست خيار داشتيم ، هرچقدر #111* رو گرفتم تبديل به پيتزا نشد ....
چه وضشه آخه ؟؟؟؟؟؟ چرا با روحيات چه جوان بازي ميکنين ؟؟؟؟
سلام بر تو ميدونم که صدامو شناختي پس خودمو معرفي نميکنم
شايدم نشناختي، منم غضنفر
آااه اي عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل يه ساعت ديواري هر دقيقه شصت ليتر آب را تقسيم بر مجذور مربع ميکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟
امروز ياد آن روزي افتادم که تو من را ديدي و يک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردي. يادت ميآيد؟
اي بابا عجب گيجي هستي، يادت نميآيد؟
اگر سهراب سپهری در زمان ما دانشجو بود..
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
لباس های کثیف همسایه
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش در حال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای خشک شدن آویزان میکرد زن جوان همان حرف را تکرار میکرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. ماندهام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجرههایمان را تمیز کردم!»
۱.اینقد دوس دارم یه سری سوار هواپیما بشم, از مهماندار بپرسم که برا ناهار و دسشویی هم نگه میدارین؟
امروز برای شما دوستان سری اول از پیامک های پَ نَ پَ در سایت گذاشتم امیدوارم لذت ببرید ...
۱. دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
می گم پَ نَ پَ رفتم مرحله بعد....